برچسب : نویسنده : zam52 بازدید : 86
برچسب : نویسنده : zam52 بازدید : 91
دیروز اومدم خونه یکی از اقوام آبسرد دماوند سه تا بچه داره دختر بزرگش مشکل ذهنی داره اما پسر و دختر کوچکترش سالمند و خوشگل. دیشب نتونستم از ۱۰ به بعد تو پذیرایی بشینم رفتم تو اتاق بچه هاش یک جایی پهن بود خوابیدم نگو جای حسام بچه کوچیکش بود. اومد هر کار کرد بیرونم کنه نتونست. رفت از مامانش شیشه شیر بزرگش رو گرفت اومد پشتش و کرد به من شیرش خورد و خوابید. منم دیگه تکون نخوردم تا صبح پیشش خوابیدم. خیلی هم مزه داد.
شکرانه سلامتی...برچسب : نویسنده : zam52 بازدید : 92