شکرانه سلامتی

ساخت وبلاگ

امکانات وب

الان تازه از جلسه با مدیر اومدم بعد از دادن مسئولیت های جدید که مراقبت از رئیس بود از عملکرد معاونتمون راضیه. می گه از وقتی این حقیر مراقب اوضاعه خیلی خوب شده.این خصلت پدرم هست که به هر چیز رو می کنه اوضاع را بهبود میده. بسکه خالصانه به هر کاری نگاه می کنه. چه قدر سایه اش رو دوست داشتم و دارم.یک ماشین جیپ لندرور داشت که سبز بود. ۷ تا صندلی داشت و ما هم هفت نفر. روزهای جمعه مادرم غذا درست می کرد و صبح میرفتیم کوه. مامانم پایین میموند پاهاش درد می کرد. ما با پدر تا بالا میرفتیم. ناهار رو می خوردیم. وقتی ماشینش رو پارک می کرد. برگشتنی می گفت: ببینم کدومتون یادتون مونده ماشین کجاست. همیشه هیچکدوم یادمون نبود. شکرانه سلامتی...ادامه مطلب
ما را در سایت شکرانه سلامتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zam52 بازدید : 86 تاريخ : جمعه 25 آذر 1401 ساعت: 12:13

قبلا که اتاقم طبقه چهارم بود عکسی از امام خمینی روی دیوار بود من هم بهش کاری نداشتم. همکارام گاهی یک شوخی سر این قضیه با من می کردند که عجب کارمند ....رفتم طبقه پنجم عکسی از امام خمینی نبود. اما الان که رفتم آب جوش روی لیپتون چایی سبز صبح ریختم که اسراف نشه آخه به قول اصفهانیها حیفه. گفتم ویو میزم رو از دیدگاه ارباب رجوع چک کنم. ویو که مزخرف بود بماند دیدم عکس ایشون زیر شیشه ی میزمه و من تا الان متوجه نشدم. فکر نکنم همکارام متوجه شده باشند.خودم به خودم گفتم عجب کارمند .... شکرانه سلامتی...ادامه مطلب
ما را در سایت شکرانه سلامتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zam52 بازدید : 91 تاريخ : جمعه 25 آذر 1401 ساعت: 12:13

دیروز اومدم خونه یکی از اقوام آبسرد دماوند سه تا بچه داره دختر بزرگش مشکل ذهنی داره اما پسر و دختر کوچکترش سالمند و خوشگل. دیشب نتونستم از ۱۰ به بعد تو پذیرایی بشینم رفتم تو اتاق بچه هاش یک جایی پهن بود خوابیدم نگو جای حسام بچه کوچیکش بود. اومد هر کار کرد بیرونم کنه نتونست. رفت از مامانش شیشه شیر بزرگش رو گرفت اومد پشتش و کرد به من شیرش خورد و خوابید. منم دیگه تکون نخوردم تا صبح پیشش خوابیدم. خیلی هم مزه داد.

شکرانه سلامتی...
ما را در سایت شکرانه سلامتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zam52 بازدید : 92 تاريخ : جمعه 25 آذر 1401 ساعت: 12:13